دیروز گل پسر مامان رفته بود آرایشگاه
موهات خیلی بلند شده بود ماشالله رشد موهات خیلی خوبه تا حالا چند بار موهات رو کوتاه کردیم که دوبارش رو رفته بودی آرایشگاه , این دفعه مامانی هم اومد پیشت ,ماجرا از این قرار بود...............
خیلی وقت بود که میخواستیم موهات رو کوتاه کنیم که یه بار مامانی موهات رو کوتاه کرد که اون هم از بس تکون خوردی خراب شد خلاصه بعد مدتی دیروزطرفهای ساعت 9 شب بردیمت آرایشگاه ,تو و بابایی رفتین آرایشگاه یاران من هم ماشین رو برداشتم رفتم خونه مامان جونینا ,بعد یک ربع بابا هادی زنگ زد که بیا دو نفری سر طاها رو گرم کنیم تا موهاشو کوتاه کنن من هم بدو بدو اومدم ,به یمن آقا طاها بالاخره ما هم رفتیم آرایشگاه مردانه خوشبختانه چون آخر وقت بود کسی اونجا نبود ,خلاصه بابایی دستات رو گرفته بود من سرت رو نگه داشته بودم آقای آرایشگر هم تندتند موهات رو کوتاه می کرد و شما هم یه ریز جیغ و داد و گریه ,
بین گریه هات هم شونه های رنگی که روی میز بود رو می خواستی اللهی فدات بشم که چقدر با نمک بودی ,بعد اومدن به خونه رفتی حموم و چه کیفی کردی به قول خودت (آب بازی )
این هم عکس ای پسر مامان بعد از اصلاح
این هم عکس آقا طاها بعد از حمام(وای چه کیفی میکنم من)