طاها مستقل میشود
مامان جون شما دیگه زحمت نکشید از این به بعد خودم می خواهم تو وبلاگم خاطراتم رو بنویسم آخه من دیگه بزرگ شدم و از 15 ام مهر ماه خودم تنهایی تواتاقم می خوابم البته مامانی شبها تند تند بهم سر میزنه ولی لازم نیست مامانی چون من بزرگ شدم و از هیچ چیز نمیترسم ...
نویسنده :
مامان طاها
14:04