طاها رفته ماهی بخره
روز جمعه بابایی خونه بود وطرفهای صبح رفتیم تا با هم ماهی بخریم
توی راه که مثل آقاها آروم وساکت نشسته بودی ,وبعضی وقتها هم برای خودت میخوندی ,اله من فدای اون قیافه ات بشم
وقتی رسیدیم استخر ماهی قزل الا ,وای شدی مثل گلوله ,آخه اونجا خروس بود هاپو بود ,یه استخر پر ماهی هم بودو...............
(وای چه ماهی های خوشگلی )
دیشبش بارون باریده بود وهمجا گلی بود ,شما هم که ازبس اینور بدو اونور بدو ,لباسای مامانی و بابایی رو کلی گلی کردی
یه کار خندهدارت این بود که وقتی خروس ها قوقولی قوقو میکردن با قیافه حق به جانب می گفتی (بلهههههههههههههه)
این هم عکس هاپوی بد اخلاق که تا ما رو دید شروع کرد به هاپ هاپ و چند تا از خروس ها
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی