یلدای سال 90
پسر عزیزم یلدای سال 90 برامون پر از شادی بود ,امسال مراسم شب یلدا رو توی 2 شب برگزار کردیم ,البته نفس عمل مهمه که همه کنار هم باشن ودیداری تازه کنن,توی این دوره زمونه همه سرگرم کارای خودشون هستن وکمتر فرصت دارن تا باهم باشن ویک بهانه کوچیک بهترین فرصت برای باهم بودنه
این ها هم کادوی شب یلدای شما پسر گلم
شب یلدا یعنی روز 4شنبه طرف خانواده پدری بودیم ,خونه پسرخاله آقاجون جمشید ,قبل رفتن شما رو یه نیم ساعتی خوابوندیم تا شب زود خسته نشی ,اونجا که بودیم خیلی بهت خوش گذشت که به روایت تصویر برات میگم
اون شب کلی ماشین بازی کردی
این هم هندونه شب یلدا ,از اونجایی که عاشق هندونه هستی وقتی هندونه رو دیدی بدوبدو اومدی سراغش
هندونه واقعا شیرین بود وشما هم کلی ذوق کرده بودی و میخواستی زود ازش بخوری
اون شب عمو مهدی که الان سربازه بعد 2 ماه اومده بود مرخصی ,با کمال تعجب دیدم که اصلا یادت نرفته بود و خودت رو براش لوس می کردی وبهش (متی) میگفتی دست عمو درد نکنه که اون شب باهات کلی نقاشی کشید
این هم دوست کوچولوی اون شبت سارا خانم ,تا دیدیش زودی رفتی جلو تا باهش بازی کنی
فردای اون روز یعنی 5شنبه خونه آبا جونی دعوت بودیم برای سری دوم مراسم شب یلدا,خونه آجانجونی کلی نی نی اومده بودن و شما بازهم مثل همیشه خوش گذروندی و بازهم هم مثل همیشه یکجا بند نبودی وحالا به روایت تصویر داریم
اون شب کلی با بچه ها بازی کردی
با عمو اصغر مامانی خیلی گرم گرفته بودی و باهاش بازی میکردی من هم کلی ازت فیلم گرفتم
چون اون شب ما میزبان بودیم نتونستم ازت زیاد عکس بگیرم و برات میگم که خیلی بهت خوش گذشت مخصوصا که تعداد بچه ها زیاد بود و تو بازی همشون شریک میشدی ,هندونه اون شب هم خیلی شیرین بود
از این که همیشه شاد و خوشحال ببینمت خیلی لذت میبرم