سر طاها پسر کلاه نمی ره
کسی نمی تونه سر دردونه من کلاه یا بقول طاها جون گیلاه بذاره
دیروز بعد از مدتها بابایی فرصت کرد تا آقای نجار رو بیاره تا بوفمون رو که در اثر ضربات طاها جون شیشه هاش لق شده بود رو درست کنهعمو نجار تا پیچ کوشتی و سایر وسایلش رو در آورد طاها جون کنجکاو شد سریع اومد جلو تا ببینه چه خبر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طاها پسر مهندس من هم چند لحظه بعد طلب پیچ گوشتی کرد ,عمو نجار مهربون هم پیچ گوشتی رو به طاهایی داد
و به شما گفت( بیا از نزدیک نگاه کن ببین عمو داره چی کار میکنه),شما هم که کلی کار بلد هستین به آقای نجار فرصت نمی دادین و زود با پیچ گوشتی مشغول بستن پیچها می شدین ,عمو نجار هم به شما زلزله 8 ریشتری می گفت
من هم که می ترسدم پیچ گوشتی بهت صدمه بزنه رفتم و جعبه ابزار پلاستیکی رو که بابابی برات خریده بود و من هم نگه داشته بودم تا شب یلدا بهت کادو بدم رو آوردم ولی ای دل غافل تا پیچ گوشتی پلاستکی رو دستت گرفتی انداختی زمین و اعتراض کردی که اون یکی رو می خواهی
دیگه کاملا فهمیدم که سر پسر مامان کلاه یا بقول خودت گیلاه نمی ره
البته این اولین بار نیست چون...............
با فندک خراب آقا جون بازی نمی کنی و سالمه رو می خوای ,با کیبورد خرابمون که نگه داشته بودم تا شما باهاش بازی کنی بازی نمی کنی و با این سالمه ور میری ,و یا با تلفن اسباب بازی, بازی نمی کنی وبا تلفن واقعی بازی می کنی وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو......................................
کلی چیزای دیگه
عکس ابزار آلات رو برات میزارم ,چون می دونم در طی زمان گم می شه و این عکس برات می مونه