طاها رضاییطاها رضایی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

دنیای قشنگ طاها

سر طاها پسر کلاه نمی ره

1390/9/24 13:24
نویسنده : مامان طاها
1,275 بازدید
اشتراک گذاری

کسی نمی تونه سر دردونه من کلاه یا بقول طاها جون گیلاه بذارهاز خود راضی

دیروز بعد از مدتها بابایی فرصت کرد تا آقای نجار رو بیاره تا بوفمون رو که در اثر ضربات طاها جون

niniweblog.com

شیشه هاش لق شده بود رو درست کنه

عمو نجار تا پیچ کوشتی و سایر وسایلش رو در آورد طاها جون کنجکاو شد سریع اومد جلو تا ببینه چه خبر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

niniweblog.com

طاها پسر مهندس من هم چند لحظه بعد طلب پیچ گوشتی کرد ,عمو نجار مهربون هم پیچ گوشتی رو به طاهایی داد

و به شما  گفت( بیا از نزدیک نگاه کن ببین عمو داره چی کار میکنه),شما هم که کلی کار بلد هستین به آقای نجار فرصت نمی دادین و زود با پیچ گوشتی مشغول بستن پیچها می شدین ,عمو نجار هم به شما زلزله 8 ریشتری می گفت

niniweblog.com

من هم که  می ترسدم پیچ گوشتی بهت صدمه بزنه رفتم و جعبه ابزار پلاستیکی رو که بابابی برات خریده بود و من هم نگه داشته بودم تا شب یلدا بهت کادو بدم رو آوردم ولی ای دل غافل تا پیچ گوشتی پلاستکی رو دستت گرفتی انداختی زمین و اعتراض کردی که اون یکی رو می خواهی

دیگه کاملا فهمیدم که سر پسر مامان کلاه یا بقول خودت گیلاه نمی ره

البته این اولین بار نیست چون...............

با فندک خراب آقا جون بازی نمی کنی و سالمه رو می خوای ,با کیبورد خرابمون که نگه داشته بودم تا شما باهاش بازی کنی بازی نمی کنی و با این سالمه ور میری ,و یا با تلفن اسباب بازی, بازی نمی کنی وبا تلفن واقعی بازی می کنی وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو......................................

کلی چیزای دیگه

عکس ابزار آلات رو برات میزارم ,چون می دونم در طی زمان گم می شه و این عکس برات می مونه

niniweblog.com

جعبه ابزار طاها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

صونا
24 آذر 90 16:37
خوشگل خاله فدات بشم که اينقدر باهوشی...
آقای مهندس کوچولو ابزارآلات جديدت مبارکه[h
ممنون خاله ای
مامان امیر علی
24 آذر 90 18:29
ماشاله به این گل پسر باهوش خانمی مردی شده دیگه واسه خودش .مرسی از نظراتت و به ما سر می زنید.
مامان آزاده
5 دی 90 15:42
ان شاالله یه مهندس واقعی بشی عزیزم
خاله زهره
6 دی 90 17:55
سلام و درود بر طاها جان و مامان فريده.اومديم بگيم دلمون براتون خيلي تنگ شده. اين روزها كه ما نيستيم در وبلاگمون شما حسابي خاطره نويسي كرديد و ما هم از خواندناحوالات شما لذت برديم. رزناز شما رو مي بوسه.